روزی یکی از استادان بزرگ ریاضیات سخنرانی داشت . دختری جوان ، که در جلسه حاضر بود، دفترچه یا دداشت و قلمش را بیرون آورد و خود را برای شنیدن سخنرانی آماده کرد. استاد که سخنران زبر دستی بود ، ضمن بیاناتش گفت : (من از دل ذره آفتاب بیرون می آورم.)
از شنیدن لین سخن لبخند مسرت بر لبان دختر جوان نقش بست و چشمانش از شادی برق زد. هنگام بازگشت ، با خود چنین اندیشید : علم قدرتی دارد که حتی تصور آن برای ما لذت آفرین است. برا ی کسی که عزم استوار داشته باشد راه تحقیق باز است . مگر نگفته اند که جهان همچون کتابی بزرگ است و در هر سطری رازی نهفته دارد. مردم نادان کلمات این کتاب بزرگ را میبینند و به حیرت فرو میروند ، ولی دانشمندان از معنی این کلمات آگاه اند ، آن را می خوانند و پرده از راز طبیعت به یک سو می زنند.
دختر جوان ماری نام داشتو از مردم لهستان بود. ماری در شهر ورشو،پایتخت لهستان،در خانواده ای تنگ دست اما خوش بخت،زاده شد و در همان شهر تحصیلات دبیرستان خود را به پایان رسانید سپس با زندگی فقیرا نه ای در دانشگاه پاریس به تحصیل ادامه داد. وی در اتاق محقری زندگی میکرد. چون برق پران بود شب ها به نزدیکترین کتابخانه میرفت و تا دیر گاه مطالعه میکرد.
با دانشمند جوانی بنام پی یر کوری آشنا شد. و سرانجام باعث پیوندشان شد.(1895 ) از آن پس ماری مشور به مادام کوری شد.
او به راهنمایی همسرش عناصری را که بعدها به مواد رادیو اکتیو مشهور شد را برای تحقیق برگزید.
وی هنگام کار متوجه شد که پرتو افشانی در سنگ معدنی اورانیوم از خود اورانیوم بیشتر است. حدس زد که باید در سنگ معدنی اورانیوم عنصر ناشناخته ای وجود داشته باشد که پرتو افشانی را شدت می بخشد.
حدس ماری به حقیقت پیوست ،عنصر ناشناخته را کشف کرد و نام آن را (رادیوم ) گذاشت.
بزودی معلوم شد که از رادیوم میتوان در صنعت و پزشکی بهره برد. گروهی از مهندسان امریکایی برای آنها نامه ای نوشتند و از آن دو خواستند در برابر مبلغ بسیار زیادی روش بدست آوردن باریوم را به آنها بگویند. اما آندو از اندیشه سودجویی چشم پوشیدند و روش بدست آوردن آن را منتشر کردند.
در سال 1903 فرهنگستان علوم سوئد به این زوج دانشمند جایزه نوبل اعطا کرد.آن دانشگاه بعهده گرفت. دیگر زندگی چهره خندان را به آن دو نشان داده بود. بخصوص که دو دختر خردسالشان کانون خانوادگی آنان را گرم تر و روشن تر کرده بود.
اما این بهروزی دیری نپایید : دانشمند بزرگ در تصادفی کشته شد و ماری به سوگ همسرش نشست.
در نهایت سختی به پیشنهاد اولیای دانشگاه در جای همسرش بتدریس پرداخت که تا آن زمان به هیچ زنی چنین مقامی داده نشده بود.
ماری در هنگام تدریس تحقیقات خود را درباره رادیوم تکمیل کرد و در سال 1911 دومین جایزه نوبل از طرف فرهنگستان علوم سوئد به وی اعطا شد.
مادام کوری در سال 1934 در پاریس دیده از جهان فرو بست. مرگ وی پزشکان را به اندیشه فرو برد .یرا ماری سالین دراز با رادیوم و در معرض پرتوهای آن قرار داشت.
پزشکان نظر دادن که قاتل نامرئی رادیوم بوده است.
انیشتن درباره او گفته است ( مادام کوری یکی از نام آور ترین کسانی بوده است که نام و آوازه او را نفریفت.)